درباره ما
بعد از این عشق به همه عشق جهان میخندم
هر که آرد سخن عشق به میان می خندم
من از آن روز که دلدارم رفت
به هوس بازی این بی خبران میخندم.
جستجو
"لطفا از کلمات کلیدی برای جستجو استفاده کنید !!!
بدون تو....
موضوع :
<-PostCategory->
دیگر ساعتی بر دست من نخواهی دید! من بعد از این عبور ریز عقربه ها را مرور نخواهم کرد! وقتی قرار ما بین نگاه من و بی قراری تو نیست ساعت به چه کار من می آید؟ می خواهم به سرعت پروانه ها پیر شوم! مثل همین گل سرخ لیوان نشین که پیش از پریروز شدن امروز می پژمرد دوست دارم که یک شبه شصت سال را سپری کنم! بعد بیایم و با عصایی در دست کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم تا تو بیایی و مرا نشناسی ولی دستم را بگیری و از ازدحام خیابان عبورم دهی حالا میروم که بخوابم خدا را چه دیده ای شاید فردا به هیبت پیر زنی برخاستم تو هم از فردا دست تمام پیر زنان وامانده در کنار خیابان را بگیر دلواپس نباش! آشنایی نخواهم داد! قول میدهم آنقدر پیر شده باشم
که از نگاه کردن به چشمانم نیز مرا نشناسی!
نظرات شما عزیزان:
موضوعات
آمار سایت
كاربران آنلاين:
نفر
تعداد بازديدها:
RSS